تخت روانکاویanalytic couch, couchواژههای مصوب فرهنگستاندر روانکاوی، تخت مطب روانکاو که بیمار بر روی آن دراز میکشد و در این حالت تداعی آزاد در ذهن او تسهیل میشود و توجه او به دنیای درون و احساساتش افزایش مییابد
نوآوری هزینهکاهcost innovationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نوآوری که از طریق تغییر در فرایند تولید، جایگزین ارزانقیمتی برای محصول مشابه ارائه میدهد
چپقی شمعspark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug capواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که سیم شمع را به شمع اتصال میدهد
قحولغتنامه دهخداقحو. [ ق َح ْوْ ] (ع مص ) گرفتن . گویند: قحا المال قحواً؛ گرفت آن را. (منتهی الارب ).
کعوبلغتنامه دهخداکعوب . [ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ کعب . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). رجوع به کعب شود.- کعوب الرمح ؛ گره ها و بندهای نیزه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
کعوبلغتنامه دهخداکعوب . [ ک ُ ] (ع مص ) کعابة. کعوبة. (ازمنتهی الارب ) (از تاج العروس ). رجوع به کعابة شود.
کعوبةلغتنامه دهخداکعوبة. [ ک ُ ب َ ] (ع مص ) کعابة. کعوب . (ازمنتهی الارب ) (از تاج العروس ). رجوع به کعابة شود.
کعوبلغتنامه دهخداکعوب . [ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ کعب . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). رجوع به کعب شود.- کعوب الرمح ؛ گره ها و بندهای نیزه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
کعوبلغتنامه دهخداکعوب . [ ک ُ ] (ع مص ) کعابة. کعوبة. (ازمنتهی الارب ) (از تاج العروس ). رجوع به کعابة شود.
کعوب التبنلغتنامه دهخداکعوب التبن . [ ک ُ بُت ْ ت ِ] (ع اِ مرکب ) رجوع به گره شود. (یادداشت مؤلف ).
کعوبةلغتنامه دهخداکعوبة. [ ک ُ ب َ ] (ع مص ) کعابة. کعوب . (ازمنتهی الارب ) (از تاج العروس ). رجوع به کعابة شود.