کهکشانفرهنگ انتشارات معین(کَ کَ) (اِ.) = کاهکشان : مجموعه ای از بیلیون ها ستاره است که برخی از آن هابه مراتب بزرگتر از خورشید می باشند، اما به علت فاصله زیاد، کوچکتر از خورشید به نظر می
کشکانرودلغتنامه دهخداکشکانرود. [ک َ ] (اِخ ) نام رودی است که در لرستان جاری و از خرم آباد می گذرد. رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان شود.
کشمکشانلغتنامه دهخداکشمکشان . [ ک َم َ ک َ ] (اِ مرکب ) کش مکش . تعارض . جدال : پیر میخانه نمی داد بما دختر رزبر در میکده خوش کشمکشانی کردیم .ظهیرای نهاوندی (از آنندراج ).
کشکانلغتنامه دهخداکشکان . [ ک َ ] (اِخ ) قریه ای بوده است سه فرسنگی میانه ٔ جنوب و مشرق آباده . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
کهکشانلغتنامه دهخداکهکشان . [ ک َ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) کاه کشان نیز گویند و به تازی مجره خوانند. (فرهنگ رشیدی ). مخفف کاه کشان است ، و آن سفیدیی باشد که شبها به طریق راه در آسما
کهکشانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهمجموعهای شامل میلیونها ستاره که به دور یک محور میچرخند؛ آسماندره؛ کاهنگان؛ راه کاهکشان؛ راه حاجیان؛ راه شیری.
کهکشانgalaxyواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ عظیمی از هزارانهزار ستاره و غبار و گاز که به دور مرکز مشترکی میچرخند
کهکشان اخترفشانstarburst galaxyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کهکشان که آهنگ ستارهزایی آن بهشکل قابلملاحظهای از کهکشانهای دیگر بیشتر است
کهکشان بیضویelliptical galaxyواژههای مصوب فرهنگستانکهکشانی بهصورت تودهای بیضیشکل، غالباً شامل ستارههای پیر و مقدار بسیار کمی گاز میانستارهای
کهکشان راه شیریGalaxy, Milky Way Galaxyواژههای مصوب فرهنگستانکهکشانی مارپیچی که خورشید و همۀ ستارههایی که با چشم غیرمسلح دیده میشوند، در آن قرار دارند
کهکشان عدسگونlenticular galaxyواژههای مصوب فرهنگستانکهکشانی عدسشکل، بهصورت قرصی از ستارهها و مواد میانستارهای و دارای برآمدگی بارز که بازوهای مارپیچی در آن دیده نمیشود