crunch
کرویدن . [ ](اِ) به رومی غبار رحی است . (فهرست مخزن الادویه ).
خوردن و خردکردن چیزی با دندان
خوردن چیزی که به دندان شکسته شود.
کلاچیدن (خاراندن و خراشیدن)
خارش،خاراندن:کچل کچل کلاچه، روغن کله پاچه