کاکنیلغتنامه دهخداکاکنی . [ ک َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن احمدبن ابی اللیث صکاک کاکنی . از امام یوسف بن حیدربن لقمان خمیثنی حدیث شنید. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 22).
کاکنیلغتنامه دهخداکاکنی . [ ک َ ] (اِخ ) محمدبن محمد کاکنی وی پسر محمدبن علی بن احمد کاکنی بود. از امام یوسف بن حیدربن لقمان خمیثنی حدیث شنید. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 22).
کاکنیلغتنامه دهخداکاکنی . [ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب به کاکن که به گمان مؤلف انساب سمعانی قریه ای است از قراء بخارا. (لباب الانساب ). رجوع به کاکن شود.
مورمور کوکائینیcocaine bugsواژههای مصوب فرهنگستاناحساسی شبیه به حرکت مورچه یا سایر حشرات در زیر پوست که در هنگام مصرف کوکائین یا براثر توهمزدگی حاد الکلی به وجود میآید متـ . کوکمور cok bugs
ارته کاکنالغتنامه دهخداارته کاکنا. [ اَ ت َ ] (اِخ ) آرتاکوان . ظاهراً مصحف اردکان .رجوع به اردکان و ایران باستان ص 1654 و 1655 شود.
کوچکینلغتنامه دهخداکوچکین . [ چ َ / چ ِ ] (ص نسبی / ص عالی )کوچکترین و خردترین و کهترین . (ناظم الاطباء). کوچکترین . مقابل بزرگین . (فرهنگ فارسی معین ) : کوچکین رنجور بود و آن وسطبر جنازه ی آن بز