کالوسیهلغتنامه دهخداکالوسیه . [ سی ی ِ ](اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ای تیوند بخش مرکزی شهرستان شوشتر که در 82هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 4هزارگزی باختر شوسه ٔ مسجد سلیمان به هفتگل واقع است . و50</span
کالوشهلغتنامه دهخداکالوشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) دیگ طعام پزی را گویند. (برهان ) (آنندراج ). قِدر : بیاورد کالوشه ای برنهادوزان رنج مهمان همیکرد یادبپخت و بخوردند و می خواستندیکی مجلس دیگر آراستند. فرد
کالوشهفرهنگ فارسی عمید۱. دیگ؛ دیگ خوراکپزی: ◻︎ بیاورد کالوشهای برنهاد / وزآن رنج مهمان همیکرد یاد (فردوسی: لغتنامه: کالوشه).۲. نوعی آش.۳. =کالجوش
کولوسیلغتنامه دهخداکولوسی . [ ] (اِخ ) شهری از شهرهای فریجیه و برتلی قریب به نقطه ٔ اتصال رود کیلوس و میندر و نزدیک شهرهای «هیراپولیس » و «لاودکیه » واقع بود. (از قاموس کتاب مقدس ).
قالوسیلغتنامه دهخداقالوسی . (ص نسبی ) منسوب است به موضعی قالوس نام . || (نوای ...) نوائی است از موسیقی : بزند نازو بر سرو سهی سرو سهی بزند بلبل بر تارک گل قالوسی .منوچهری .