چیر پائینلغتنامه دهخداچیر پائین . [ رِ ] (اِخ )دهی مخروبه است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
موج ریلیRayleigh wave, R waveواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موج سطحی که موجب حرکت پسرونده و بیضیوار ذرات در محیط میشود
آهنگ اوجگیریrate of climb, climb rate, rate of ascent, ROC, r/cواژههای مصوب فرهنگستانمیزان تغییر در افزایش ارتفاع هواگرد بر حسب متر یا پا بر دقیقه متـ . آهنگ صعود
تحقیق و توسعة برونسازمانیextramural R&D, extramuralresearch and development, outsourced R&Dواژههای مصوب فرهنگستانتحقیق و توسعهای درونمنبع که در خارج از مرزهای یک سازمان یا بنگاه انجام میشود
بازهوادهیre-aerationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن به آبی که براثر فرایند شیمیایی یا زیستی اکسیژن از دست داده هوا اضافه میشود تا غلظت اکسیژن محلول آن افزایش یابد
راهبرد آر،راهبرد زادR-strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی برای بقا که در آن گونههای دارای نرخ تولیدمثل بالا برای زیستن در یک زیستگاه متغیر سازگار میشوند
چیرلغتنامه دهخداچیر. (ص ) مخفف چیره . پیروز. غالب . مظفر. غالب . مسلط : کجا نام او شیده ٔ شیر بودهمیشه به جنگ اندرون چیر بود. فردوسی .اگر چند هستی تو در جنگ چیرنه من روبهم نیز تو شرزه شیر. فردوسی .<br
چیرلغتنامه دهخداچیر. (اِخ ) قریه ای است در چهار فرسنگی مشرق سوریان . (از فارسنامه ٔ ناصری ). از قرای بوانات فارس است .
چیرلغتنامه دهخداچیر. (اِخ ) دهی است از دهستان کناربروژ بخش صومای شهرستان ارومیه . در 27 هزار و پانصد گزی جنوب خاوری هشتیان و ده هزارگزی باختر شوسه ٔ ارومیه به شاهرود واقع است . دره است . 108 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشو
چیرلغتنامه دهخداچیر. [ چی ی َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان زنجان رود بخش حومه ٔ شهرستان زنجان . در 50هزارگزی شمال باختری زنجان و 6 هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز به زنجان واقع است . 184 تن سکنه دار
چیرفرهنگ فارسی عمید۱. پیروزمند.۲. غالب؛ مسلط: ◻︎ شاهی که بر او هیچ مَلِک چیر نباشد / شاهی که شکارش بهجز از شیر نباشد (منوچهری: ۱۵۶).۳. دستیافته.۴. حصه؛ بهره؛ نصیب.
چیرلغتنامه دهخداچیر. (ص ) مخفف چیره . پیروز. غالب . مظفر. غالب . مسلط : کجا نام او شیده ٔ شیر بودهمیشه به جنگ اندرون چیر بود. فردوسی .اگر چند هستی تو در جنگ چیرنه من روبهم نیز تو شرزه شیر. فردوسی .<br
چیرلغتنامه دهخداچیر. (اِخ ) قریه ای است در چهار فرسنگی مشرق سوریان . (از فارسنامه ٔ ناصری ). از قرای بوانات فارس است .
چیرلغتنامه دهخداچیر. (اِخ ) دهی است از دهستان کناربروژ بخش صومای شهرستان ارومیه . در 27 هزار و پانصد گزی جنوب خاوری هشتیان و ده هزارگزی باختر شوسه ٔ ارومیه به شاهرود واقع است . دره است . 108 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشو
چیرلغتنامه دهخداچیر. [ چی ی َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان زنجان رود بخش حومه ٔ شهرستان زنجان . در 50هزارگزی شمال باختری زنجان و 6 هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز به زنجان واقع است . 184 تن سکنه دار
چاف چیرلغتنامه دهخداچاف چیر. (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش رودسر شهرستان لاهیجان ، واقع در 2 هزارگزی شمال باختری رودسر نزدیک دریا. جلگه ،مرطوب . با 838 تن سکنه . آب آن از نهر پلرود، محصول آنجا برنج و غلات و کنف و بنشن و ابریش