دیانdieneواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از ترکیبات آلی که مولکولهای آنها دارای دو پیوند دوگانۀ کربن ـ کربن است
شهپروانۀ مشبکDanaus plexippusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از شهپروانهایان و راستۀ پروانهسانان که دارای بالهایی حنایی درخشان با انشعابهای درختیشکل سیاه و درخشان است
دنگ دنگلغتنامه دهخدادنگ دنگ . [ دَ دَ ] (اِ صوت ) حکایت صوت کوفتن آهنی به آهن بزرگ دیگر و مانند آن . آواز زنگ بزرگ و کوفتن پتک به سندان و آواز پاندول ساعتهای بزرگ . (یادداشت مؤلف ). دنگ و دنگ . درنگ درنگ .
نچیدنیلغتنامه دهخدانچیدنی . [ ن َ دَ ] (ص لیاقت ) که ازدرِ چیدن نیست . که برای چیدن نیست . مقابل چیدنی .
خریقهلغتنامه دهخداخریقه . [خ َ ق َ ] (ع اِ) خریق . مغاکی که در آبراهه ٔ سیل که در آن سنگریزه باشد کنند تا آنکه بزمین سخت رسد و آن را از ریگ پر کرده نهال از خرما نشانند. (آنندراج ). || خریق . خرما بن رطب چیدنی . (آنندراج ).
خروفةلغتنامه دهخداخروفة. [ خ َ ف َ ] (ع اِ) مؤنث خروف . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ): خروفه ، بچه ٔ گوسفندتا چهارماهه از میش اگر ماده باشد. (از تاریخ قم ص 178). || خرمابن رطب چیدنی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقر
پیچیدنیلغتنامه دهخداپیچیدنی .[ دَ ] (ص لیاقت ) که تواند پیچیدن . که بپیچد. که پیچیدن تواند. || درخور پیچیدن : بپیچم سر از هرچه پیچیدنی بسیچم بکار بسیچیدنی .نظامی .
نچیدنیلغتنامه دهخدانچیدنی . [ ن َ دَ ] (ص لیاقت ) که ازدرِ چیدن نیست . که برای چیدن نیست . مقابل چیدنی .
پاچیدنیلغتنامه دهخداپاچیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) در تداول عوام ، آنچه پاچیدن را شاید. که درخور پاچیدن است .- داروی پاچیدنی ؛ داروی پراکندنی . ذرور. ذریرة.