سماریسلغتنامه دهخداسماریس . [ س َ ] (اِ) نوعی از ماهی باشد و آنرا اهل مغرب سردین گویند.(از برهان ) (از آنندراج ). اسم یونانی ماهی شور است .(تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به سردین و ساردین شود.
شمارشلغتنامه دهخداشمارش . [ ش ُ رِ ] (اِمص ) شمار. تعداد. (یادداشت مؤلف ) : خواهی به شمارش ده و خواهی به گزافه خواهیش به شاهین زن و خواهی به کرستون . زرین کتاب .|| (ق ) ظاهراً. || مشروحاً. || فرضاً. بالفرض و التقدیر. (ناظم الاطباء)