چرخکwheelchairواژههای مصوب فرهنگستانصندلی چرخداری که از آن برای کمک به حرکت و جابهجایی بیماران و معلولان استفاده شود
rowelدیکشنری انگلیسی به فارسیروده، چرخک، چرخک مهمیز، مهمیز، حلقه دهانه اسب، هر چیزی شبیه مهمیز و سیخک، مهمیز زدن
چرخکwheelchairواژههای مصوب فرهنگستانصندلی چرخداری که از آن برای کمک به حرکت و جابهجایی بیماران و معلولان استفاده شود
چرخکwheelchairواژههای مصوب فرهنگستانصندلی چرخداری که از آن برای کمک به حرکت و جابهجایی بیماران و معلولان استفاده شود