پیپ کشیدنلغتنامه دهخداپیپ کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) چپق کشیدن . استعمال پیپ ، و آن نوعی چپق ظریف خُرد است .
پیپلغتنامه دهخداپیپ . (اِخ ) مرکز دهستان لاشار بخش بمپور شهرستان ایرانشهر. واقع در 67 هزارگزی جنوب بمپور، کنار شوسه ٔ بمپور به چاه بهار. کوهستانی ، گرمسیر، مالاریائی دارای 500 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و خرما
چپق کشیدنلغتنامه دهخداچپق کشیدن . [چ ُ پ ُ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) چپق دود کردن . پیپ کشیدن . سبیل کشیدن . رجوع به چپق و چپق کش و چپقی شود.
پیپلغتنامه دهخداپیپ . (اِخ ) مرکز دهستان لاشار بخش بمپور شهرستان ایرانشهر. واقع در 67 هزارگزی جنوب بمپور، کنار شوسه ٔ بمپور به چاه بهار. کوهستانی ، گرمسیر، مالاریائی دارای 500 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و خرما
پیپلغتنامه دهخداپیپ . (اِخ ) مرکز دهستان لاشار بخش بمپور شهرستان ایرانشهر. واقع در 67 هزارگزی جنوب بمپور، کنار شوسه ٔ بمپور به چاه بهار. کوهستانی ، گرمسیر، مالاریائی دارای 500 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و خرما