پولفرهنگ انتشارات معین[ یو . ] (اِ.) آن چه که معیار ارزش مادی است و به عنوان وسیلة مبادله مورد استفاده قرار می گیرد. ؛ ~ چایی پولی که به عنوان انعام داده می شود. ؛ ~ کسی از پارو
پوللغتنامه دهخداپول . (اِ) از پهلوی پوهل . پُل . قنطرة. جسر. و به این معنی درزبانهای ایرانی بسیار کهنسال است . طاق و سقف گونه ای که بر رودی یا نهر و مادی بر عرض آن بندند گذشتن
پوللغتنامه دهخداپول . (اِخ ) قصبه ای از دهستان زانو سرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر، واقع در 36 هزارگزی جنوب نوشهر و 12 هزارگزی باختری کجور. کوهستانی سردسیر. دارای 2250 تن سکنه
پولفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسکناس، بودجه، پیسه، تنخواه، دستمایه، دینار، سرمایه، سکه، مبلغ، مسکوک، نقد، نقدینه، وجه ۲. پل، جسر
پولدیکشنری فارسی به انگلیسیcash, currency, fund, green power, lucre, mammon, money, pelf, purse, silver, tender
پولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی یال، تومان، چوب، چوق، فلس، پول درگردش، ارز، نقدینگی، پول نقد، پول خرد چک، سفته، پول کاغذی، اسکناس▼ ارز، ریال، دلار، یورو، اویرو، ین، پوند، ا
پولفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. قطعۀ فلز از طلا یا نقره یا مس یا فلزات دیگر که از طرف دولت سکه زده شود.۲. اسکناسی که توسط دولت یا بانک ناشر اسکناس چاپ و منتشر شود. پول خُرد: پول فلزی کمارز
پولفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= پُل: ◻︎ یکی پول دیگر بباید زدن / شدن را یکی راه بازآمدن (فردوسی: ۶/۲۹۲)، ◻︎ تمنای شه آنگه آید بهدست / که بر روی دریا توان پول بست (نظامی۵: ۸۳۲).
پول موللغتنامه دهخداپول مول . (اِ مرکب ، از اتباع )از اتباع است . پول و پله . رجوع به پول و پله شود.
پول مونلغتنامه دهخداپول مون . [ ل ِ م ُ ] (اِخ ) نام سفیری که فرهاد چهارم پادشاه اشکانی باسکندریه نزد آن تونیوس فرستاد. (ایران باستان ج 3 ص 2374).
پول و پلهلغتنامه دهخداپول و پله . [ ل ُ پ َ ل َ / ل ِ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پول مول . رجوع به پول شود.
پول لوسیلانسیرلغتنامه دهخداپول لوسیلانسیر. [ پ ُ ل ُ ی ِ ] (اِخ ) شاعر و مورخ یونانی قرن ششم ، رئیس «سیلان سیر»ها یا منشیان «ژوستی نین ».
پول پول شدنلغتنامه دهخداپول پول شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شکسته شدن ظرف چینی و مانند آن بقطعات بسیار خرد. بقطعات خرد و کوچک شکسته شدن چنانکه ظرفی چینی یا سفالی .
پول پولیلغتنامه دهخداپول پولی . (اِ مرکب ) نام قسمی مالیات اصناف . پولی پولی . رجوع به پولی پولی شود.