پوست کنلغتنامه دهخداپوست کن .[ ک َ ] (نف مرکب ) سلاخ . کسی که در کشتارگاه از حیوان پوست کند. آنکه چرم از تن حیوانات کشته باز کند. || (ن مف مرکب ) دانه ٔ مغز از قشر جدا کرده .
پوستکَن دستیbarking iron, bark spudواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوستکَن به شکل ابزاری دستی با تیغهای باریک و تیز و هلالی، برای کندن پوست بینه
پوستکَن غلتکیbarking drum,drum debarker, drum barkerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوستکَن به شکل غلتکی بزرگ که در هنگام چرخش، بینهها درون آن میغلتند و براثر اصطکاک پوست آنها کنده میشود متـ . پوستکَن چرخان rotary barker
پوستکَن کیسهایbag barker, pocket barkerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوستکن مکانیکی شامل محفظهای با دیوارههای متحرک که در نتیجۀ اصطکاک آنها با درخت پوست از ساقه جدا میشود
پوستکَن غلتکیbarking drum,drum debarker, drum barkerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوستکَن به شکل غلتکی بزرگ که در هنگام چرخش، بینهها درون آن میغلتند و براثر اصطکاک پوست آنها کنده میشود متـ . پوستکَن چرخان rotary barker
پوستکَن کیسهایbag barker, pocket barkerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوستکن مکانیکی شامل محفظهای با دیوارههای متحرک که در نتیجۀ اصطکاک آنها با درخت پوست از ساقه جدا میشود