استعددیکشنری عربی به فارسیلباس پوشيده , ملبس , شايستگي داشتن , مجهز کردن , پستاکردن , مهيا ساختن , اماده شدن , ساختن , مهيا شد , آماده شد , مجهز شد , حاضر شد
prepareدیکشنری انگلیسی به فارسیآماده کردن، ساختن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، مستعد کردن، پستاکردن، مجهز کردن، تعبیه کردن، تمهید کردن
preparesدیکشنری انگلیسی به فارسیتهیه می کند، ساختن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، مستعد کردن، پستاکردن، مجهز کردن، تعبیه کردن، تمهید کردن
preparingدیکشنری انگلیسی به فارسیآماده كردن، ساختن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، مستعد کردن، پستاکردن، مجهز کردن، تعبیه کردن، تمهید کردن