پرگسونلغتنامه دهخداپرگسون . [ پ ُ گ ُ ] (اِ) غاشیه . (از فرهنگ شعوری ). این صورت ظاهراً تصحیف برگستوان است .
عقلreason2واژههای مصوب فرهنگستانقوّهای که کارکرد آن ادراک کلّیّات و شناخت تصورات و تصدیقات بدیهی و استنتاج گزارههای نظری و عملی است
عقل عملیpractical reasonواژههای مصوب فرهنگستانقوهای که متعلق آن امور مربوط به بایدها و نبایدها و کارکرد آن شناختِ خوب و بد و درست و نادرست و اهداف و وسایل بایسته است