پرچکلغتنامه دهخداپرچک . [ پ َ چ َ ] (اِ) قطعه . تکه . پرچه . قالب (در پنیر). پنیر پرچک ؛ قسمی پنیر پُرروغن .
پرچکوگویش بختیاریوسیلهاى چوبى چکشمانند:پرچها را خیس مىکنند، سپس با پرچکو، کوبند تا نرم شود perč .
پرچکوگویش بختیاریوسیلهاى چوبى چکشمانند:پرچها را خیس مىکنند، سپس با پرچکو، کوبند تا نرم شود perč .