پرافادهلغتنامه دهخداپرافاده . [ پ ُ اِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) در تداول عوام ، بسیار کِبر. متکبر. مُعجب .
پرافادهفرهنگ مترادف و متضادافادهدار، بوالفضول، پرادعا، پرمدعا، خودستا، فضول، فیسو، گندهدماغ، متکبر، مغرور ≠ بیافاده
پرافادگیلغتنامه دهخداپرافادگی . [ پ ُ اِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) در تداول عوام ، غرور. تکبر. پرمدعائی . پرادعائی . خودفروشی .
پرافادهلغتنامه دهخداپرافاده . [ پ ُ اِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) در تداول عوام ، بسیار کِبر. متکبر. مُعجب .
پرافادهفرهنگ مترادف و متضادافادهدار، بوالفضول، پرادعا، پرمدعا، خودستا، فضول، فیسو، گندهدماغ، متکبر، مغرور ≠ بیافاده
دام داشتنلغتنامه دهخدادام داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دامداری . مالک دام بودن . حافظ و نگهبان دام بودن (در هر دو معنی آلت صید و حیوان اهلی ). || وسیله ٔ صید قرار دادن دام و تله : زانکه دین را دام دارد بیشتر پرهیز کن زانکه سوی او چو آمد صید را زنهار نیست .<p class
دام رودلغتنامه دهخدادام رود. (اِخ ) دهی است از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 42هزارگزی باختر ششتمد و 4هزارگزی جنوب کال شور. جلگه است و گرمسیر و دارای 270 تن سکنه . آب آن از قنات
پرافادهلغتنامه دهخداپرافاده . [ پ ُ اِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) در تداول عوام ، بسیار کِبر. متکبر. مُعجب .
پرافادهفرهنگ مترادف و متضادافادهدار، بوالفضول، پرادعا، پرمدعا، خودستا، فضول، فیسو، گندهدماغ، متکبر، مغرور ≠ بیافاده