پایدارساز ساحلیhard stabilisation/ hard stabilizationواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع سازه که برای حفاظت از ساحل یا ممانعت از حرکت شن و ماسه در امتداد ساحل ساخته میشود
پایدارسازfixativeواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که ساختار طبیعی بافت را حفظ میکند و در نگهداری نمونههای بافتشناختی یا آسیبشناختی از آن استفاده میشود
چتر پایدارسازstabilising parachuteواژههای مصوب فرهنگستانچتری برای حفظ تعادل بار پس از پایین انداختن آن از هواگرد
شناور پایدارسازstabilising floatواژههای مصوب فرهنگستانهریک از شناورهای کوچکی که در دو طرف زیر بال هواگردهای آبنشین نصب میشود تا در هنگام فرود به پایداری هواگرد بر روی آب کمک کند
ارابۀ فرود پایدارسازstabilising gear, outriggerواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو ارابۀ فرود کوچک در دو نوک بال هواگردهای خشکینشین (landplane) که سبب پایداری عرضی هواگرد، بهویژه در هنگام گردش، میشود
پایدارسازfixativeواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که ساختار طبیعی بافت را حفظ میکند و در نگهداری نمونههای بافتشناختی یا آسیبشناختی از آن استفاده میشود
پایدارسازfixativeواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که ساختار طبیعی بافت را حفظ میکند و در نگهداری نمونههای بافتشناختی یا آسیبشناختی از آن استفاده میشود
ارابۀ فرود پایدارسازstabilising gear, outriggerواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو ارابۀ فرود کوچک در دو نوک بال هواگردهای خشکینشین (landplane) که سبب پایداری عرضی هواگرد، بهویژه در هنگام گردش، میشود
چتر پایدارسازstabilising parachuteواژههای مصوب فرهنگستانچتری برای حفظ تعادل بار پس از پایین انداختن آن از هواگرد
شناور پایدارسازstabilising floatواژههای مصوب فرهنگستانهریک از شناورهای کوچکی که در دو طرف زیر بال هواگردهای آبنشین نصب میشود تا در هنگام فرود به پایداری هواگرد بر روی آب کمک کند