چاورچینلغتنامه دهخداچاورچین . [ وِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آختاچی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد که در 12 هزارو پانصدگزی شمال باختر بوکان و 11 هزار و پانصدگزی باختر شوسه ٔ بوکان به میاندواب واقع شده ، جلگه ای معتدل و مالاریائی اس
اورینلغتنامه دهخدااورین . [ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران جلگه و معتدل است . 154 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، انگور و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
اورینلغتنامه دهخدااورین . (اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران دارای 154 تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 استان مرکزی شود.
پاورچین رفتنلغتنامه دهخداپاورچین رفتن . [ وَ رَ ت َ ] (مص مرکب ) پاورچین پاورچین رفتن کسی ، سخت آهسته و نیز بنوک پا رفتن او تا کس آواز پای وی نشنود. قَور.