پادتنفرهنگ فارسی عمیدمادهای که هرگاه یک مادۀ میکروبی (پادگن) وارد بدن شود در خون ایجاد میشود و درنتیجه بدن در مقابل آن میکروب مقاومت پیدا میکند.
پادتَنantibodyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پروتئین که در بافت لنفاوی، در پاسخ به حضور پادگن خاصی، تولید میشود و در پلاسما به گردش درمیآید تا به پادگن حملهور شود و آن را بیزیان کند
پادتن چنددودمانpolyclonal antibodyواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پادتنهایی که تاگهای متفاوت لنفوسیتهای B را میسازند
پادتنزیمabzymeواژههای مصوب فرهنگستانپادتنی که فعالیت زیمایهای دارد متـ . زیمایۀ پادتنی، آنزیم پادتنی antibody enzyme، پادتن تکدودمان فروکافتیcatalytic monoclonal antibody, catmab
پادتنفرهنگ فارسی عمیدمادهای که هرگاه یک مادۀ میکروبی (پادگن) وارد بدن شود در خون ایجاد میشود و درنتیجه بدن در مقابل آن میکروب مقاومت پیدا میکند.
دام داشتنلغتنامه دهخدادام داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دامداری . مالک دام بودن . حافظ و نگهبان دام بودن (در هر دو معنی آلت صید و حیوان اهلی ). || وسیله ٔ صید قرار دادن دام و تله : زانکه دین را دام دارد بیشتر پرهیز کن زانکه سوی او چو آمد صید را زنهار نیست .<p class
دام رودلغتنامه دهخدادام رود. (اِخ ) دهی است از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 42هزارگزی باختر ششتمد و 4هزارگزی جنوب کال شور. جلگه است و گرمسیر و دارای 270 تن سکنه . آب آن از قنات
دام ساختنلغتنامه دهخدادام ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) ساختن تله و دام . ساختن آلت گرفتار کردن شکار و حیوانات . || دام نهادن . دام گستردن . تعبیه کردن دام . حیله ورزیدن : زواره فرامرز و دستان سام نباید که سازند پیش تودام . فردوسی .دام هم
پادتنفرهنگ فارسی عمیدمادهای که هرگاه یک مادۀ میکروبی (پادگن) وارد بدن شود در خون ایجاد میشود و درنتیجه بدن در مقابل آن میکروب مقاومت پیدا میکند.
خودپادتنautoantibodyواژههای مصوب فرهنگستانپادتنی که سامانۀ ایمنی علیه پادگنهای پروتئینهای خودش تولید میکند
درونپادتنintrabodyواژههای مصوب فرهنگستانپادتنی در درون یاختۀ پستانداران که به دلیل داشتن توالی پیامرسان خاص به جایگاههای ویژۀ درونیاختهای هدایت شود
مهندسی پادتنantibody engineeringواژههای مصوب فرهنگستاندستکاری پادتنهای تکدودمانی بیگانۀ تولیدشده در یاختههای جانوری با هدف استفادۀ درمانی در انسان