لغتنامه دهخدا
ورف . [ وَ ] (ع اِ) آنچه رقیق و تنک باشد از پیرامون جگر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). لبه ٔجگر. آنجای از کناره های جگر که نازک باشد. (ناظم الاطباء). || (مص ) وریف . وُروف . فراخ افتادن سایه و دراز و کشیده شدن آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گستر