وجسانلغتنامه دهخداوجسان . [ وَ ] (ع اِ) آنچه در گوش خورد از آواز و جز آن . وَجس . (منتهی الارب ). || ترس و بیم و هراسی که از برآمدن بانگ و آواز حاصل شود. (ناظم الاطباء).
وجسانلغتنامه دهخداوجسان . [ وَ ج َ ] (ع مص ) فزع کردن از آنچه در دل واقع شود یا از آواز و جز آن که شنیده گردد. (از اقرب الموارد). رجوع به وجس شود.