واینلغتنامه دهخداواین . [ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شهریار شهرستان تهران ، یکهزارگزی جنوب باختری علیشاه عوض ، یکهزار گزی راه عمومی . جلگه ای با آب و هوای معتدل . دارای 15 تن سکنه شیعه است . رجوع شود به فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1</
کمربندهای وان آلنVan Allen beltsواژههای مصوب فرهنگستاندو کمربند تابشی، دورتادور زمین، حاوی ذرات باردار به دامافتاده
نیروی واندِروالسvan der Waals forceواژههای مصوب فرهنگستاننیروی ربایشی بین دو اتم یا دو مولکول که در نتیجۀ برهمکنش دوقطبی ـ دوقطبی به وجود میآید
کمربند تابش وانآلِنVan Allen radiation beltواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کمربندهای تابشی یونی قوی در فضای پیرامون زمین که از ذرات باردار انرژی بهدامافتاده در میدان زمینمغناطیسی تشکیل شده است
ژوآن ژوآنلغتنامه دهخداژوآن ژوآن . (اِخ ) نام طایفه ای از ترکان آسیای مرکزی در قرن ششم هجری . (دیوان رودکی ج 1 ص 179).
زبان رانیفرهنگ فارسی عمیدسخنگویی؛ سخنرانی: ◻︎ این چه زبان واین چه زبانرانی است / گفته و ناگفته پشیمانی است (نظامی۱۳: ۶).
ونعلغتنامه دهخداونع. [ وَ ن َ ] (ع اِ) کنایه از چیز اندک ، واین لغت یمانی است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
تبوراکفرهنگ فارسی عمیددف؛ دایره: ◻︎ آن بر سر گورها تبارک خواندی / واین بر در خانهها تبوراک زدی (رودکی: ۵۱۷).
تبارکفرهنگ فارسی عمیدخجسته؛ نام دیگر سورۀ ملک: ◻︎ آن بر سر گورها تبارک خواندی / واین بر در خانهها تبوراک زدی (رودکی۱: ۱۲۷).
قلقافلغتنامه دهخداقلقاف . [ ق ُ ] (معرب ، اِ) معرب گل گاو یکی از محصولات بلوط واین کلمه در آستان متداول است . رجوع به بلوط شود.
حواینلغتنامه دهخداحواین . [ ح َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حاینة،بلای مهلک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مارک تواینلغتنامه دهخدامارک تواین . (اِخ ) مارک توین . نویسنده ٔ آمریکائی (1835-1910 م .) او در فلوریدای میسوری به دنیا آمد و اولین نویسنده ٔ بزرگ غرب و ممالک متحده ٔ آمریکاست . او سردسته ٔ داستان نویسانی است که می خواهند آمریکا را
اجواینلغتنامه دهخدااجواین . [ اَج ْ ] (هندی ، اِ) بهندی اسم نانخواه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به نانخواه شود.