واهلیدنلغتنامه دهخداواهلیدن . [ هَِ دَ ] (مص مرکب ) وانهادن . واگذاشتن . واهشتن . || فرستادن . (ناظم الاطباء).
وألةلغتنامه دهخداوألة. [ وَءْ ل َ ] (ع اِ) سرگین گوسفند و شتر فراهم آمده ٔ درهم چسبیده یا کمیز و سرگین شتر فقط. (آنندراج ) (منتهی الارب ).
وَاهِيَةٌفرهنگ واژگان قرآنضعیف - سست - از هم گسسته و متلاشى (کلمه واهيه از ماده وهي به معناي ضعف است و به قولي به معناي پاره شدن چرم و جامه و امثال آن است)
والهفرهنگ مترادف و متضادبیآرام، حیران، دلباخته، دیوانه، سرگردان، شیدا، شیفته، عاشق، متحیر، متحیر، مجذوب