گوهربینلغتنامه دهخداگوهربین . [ گ َ / گُو هََ ] (نف مرکب ) بیننده ٔ گوهر. گوهرشناس . مجازاً که نیک را از بد تمیز دهد : عیب تست ار چشم گوهربین نداری ورنه ماهریک اندر بحر معنی گوهر یکدانه ایم .سعدی .
وارآبادلغتنامه دهخداوارآباد. (اِخ ) دهکده ای است از تسوج خوزان قم این دیه را واربن میلادبنا کرده است به نام خود. (تاریخ قم ص 86 و 115).