همپیوندزنیallogeneic transplantation, allotransplantationواژههای مصوب فرهنگستانپیوند زدن یک همپیوندینه
پیوندزنیgrafting 2, graftage, graft 3واژههای مصوب فرهنگستانایجاد گیاه جدید از ترکیب بخشهایی از دو یا چند گیاه مختلف متـ . پیوند 6
بازده پیوندزنیgrafting efficiencyواژههای مصوب فرهنگستاندر همبسپارش پیوندی، نسبت مقدار تکپار پیوندخورده بر روی یک زنجیر به کل مقدار تکپار بسپارشده
پیوندزنی بیرونیouter joinواژههای مصوب فرهنگستانعملیات اتصال زپسا که در آن همة سطرهای جدول در دو سر اتصال برگردانده میشود، حتی اگر انطباقی میان ستونها وجود نداشته باشد
پیوندزنی دوگانهdouble workingواژههای مصوب فرهنگستانقرار دادن میانپایه بین پایه و پیوندک با انجام دو پیوند جداگانه
عملیات پیوندزنیjoin operation, join commandواژههای مصوب فرهنگستاندستور یا عملیات پایگاه دادهای که سطرهای دو یا چند جدول را از طریق یک یا چند ستون به یکدیگر پیوند میدهد
پیوندگریلغتنامه دهخداپیوندگری . [ پ َ / پ ِ وَ گ َ ] (حامص مرکب ) پیوند کردن و موافقت نمودن . (آنندراج ). پیوندزنی . پیوسته گری .
چوپیوند رومیزیbench graftageواژههای مصوب فرهنگستانچوپیوندی که بر روی میزِ افزایش (propagation bench) و اغلب در فصل زمستان و با استفاده از دستگاههای مخصوص پیوندزنی زده میشود