قصب الجیبلغتنامه دهخداقصب الجیب . [ ق َ ص َ بُل ْ ج َ ] (ع اِ مرکب ) قصب الجب . قصب الحبیب . قسب الجیب . قصب انجیر. گوته شاعر آلمانی در یکی از اشعارش بدین مضمون :آگاه باش باید خامه ای پدید آید که در جهان شیرینی را بپراکند، و کاش قلم من همه ٔ زیبایی ها را می پراکند!از عبارات معروف سعدی الهام گرفته
کتاب الجيبدیکشنری عربی به فارسیکيف بغلي , جزوه دان , جاي کاغذ يا اسکناس پول , درامد , کتابچه يا دفتر بغلي , کتاب جيبي
قصب الجیبفرهنگ فارسی عمیدتکهای از نی میانتهی که در آن یادداشتها، کلمات، احادیث، یا قطعهای از شعر را که بر تکهای از کاغذ نوشته بودند، جا داده و در گریبان میگذاشتند.
زعیم الحجابلغتنامه دهخدازعیم الحجاب . [ زَ مُل ْ ح ُج ْ جا ] (اِخ ) لقب ایل ارسلان که از طرفداران مسعود غزنوی بود و هنگام رسیدن مسعود به نیشابور بندگی وی راپذیرفت . رجوع به تاریخ بیهقی مصحح ادیب ص 75 شود.