هدرةلغتنامه دهخداهدرة. [ هَُ دَ رَ ] (ع ص ) ساقط: رجل هدرة؛ مرد ساقط. (منتهی الارب ). بنوفلان «هدرة» [ هََ دَ رَ / هََ رَ / هَُ دَ رَ ]، یعنی بنی فلان از اعتبار افتاده اند و چیز
inviteدیکشنری انگلیسی به فارسیدعوت، دعوت کردن، خواندن، خواستن، طلبیدن، وعده گرفتن، مهمان کردن، وعده دادن، احضار کردن
invitesدیکشنری انگلیسی به فارسیدعوت می کند، دعوت کردن، خواندن، خواستن، طلبیدن، وعده گرفتن، مهمان کردن، وعده دادن، احضار کردن
هدرةلغتنامه دهخداهدرة. [ هَُ دَ رَ ] (ع ص ) ساقط: رجل هدرة؛ مرد ساقط. (منتهی الارب ). بنوفلان «هدرة» [ هََ دَ رَ / هََ رَ / هَُ دَ رَ ]، یعنی بنی فلان از اعتبار افتاده اند و چیز
تولید نابlean productionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش نظاممند برای کمینهسازی هدررفت در سامانة تولید
ریشهپوشvelamenواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روپوست تخصیصیافته و چندلایه در برخی ریشهها که وظیفة محافظت و جلوگیری از هدررفت آب یا جذب آب و مواد معدنی را بر عهده دارد