هاج و واج کردنلغتنامه دهخداهاج و واج کردن . [ ج ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سرگردان کردن . متحیر کردن . || بازداشتن . || گیج کردن . || درمانده کردن .
دَرنِشینhatch-rest bar, ledge bar, hatch-rest section, hatch bearer, hatch-ledge bar, hatch zeeواژههای مصوب فرهنگستاننبشی فلزی به شکل Z که بهعنوان پایة نگهدارندة درِ انبار، دورتادور دهانة آن نصب میشود
پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
پرهیزانۀ اسیدسازacid-ash diet, acid-ash food, acid-ash residueواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رژیم غذایی که در آن مقدار مواد غذایی اسیدساز بیشتر از مواد غذایی قلیاساز است
پرهیزانۀ قلیاسازalkaline-ash diet, alkaline-ash food, alkaline-ash residueواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رژیم غذایی که در آن مقدار مواد غذایی قلیاساز بیشتر از مواد غذایی اسیدساز است
دریچة ورودیbooby hatch, companion hatchواژههای مصوب فرهنگستاندهانة ورودی کوچکی برای تردد از عرشة آزاد در کشتی یا انبار بدون باز کردن درِ انبار
هاجلغتنامه دهخداهاج . (ص ) هاژ. حیران ؛ و با لفظ واج (هاج و واج ) گفته میشود: فلان را دیدم در معرکه هاج و واج ایستاده بود. (از فرهنگ نظام ). || مات . دنگ . منگ . کودن . رجوع به هاج و واج ، هاژ، هاژو، هاژ و واژ و هاژه شود.
هاجلغتنامه دهخداهاج . (ص ) هاژ. حیران ؛ و با لفظ واج (هاج و واج ) گفته میشود: فلان را دیدم در معرکه هاج و واج ایستاده بود. (از فرهنگ نظام ). || مات . دنگ . منگ . کودن . رجوع به هاج و واج ، هاژ، هاژو، هاژ و واژ و هاژه شود.
ملهاجلغتنامه دهخداملهاج . [ م ُ هاج ج ] (ع ص ) مختلط. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). یقال : رأیت امر فلان ملهاجاً؛ ای مختلط. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مابه الابتهاجلغتنامه دهخدامابه الابتهاج . [ ب ِ هِل ْ اِ ت ِ ] (ع اِ مرکب ) چیزی که در آن سرور و شادمانی باشد. (آنندراج ). آنچه که بهجت و شادمانی آورد. (ناظم الاطباء).
مبهاجلغتنامه دهخدامبهاج . [ م ِ ] (ع ص ) زن نیکو و خوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد یا زن نیکو. خوب . (ناظم الاطباء). زن خوبروی ، بهج الغلام و یبهج بهاجة، حسن فهو بهیج و هی مبهاج . (از محیطالمحیط). || کوهان فربه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط). رایت ناقة لها سنام