نیرلغتنامه دهخدانیر. (اِخ ) دهی است از دهستان نیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل . در 36هزارگزی غرب اردبیل در مسیر جاده ٔ اردبیل به تبریز در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و 2
نیرلغتنامه دهخدانیر. (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش نیر شهرستان نیر. در 57هزارگزی جنوب غربی یزد متصل به راه فرعی نیر به ابرقو. مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است : طول 54 درجه و 17 دق
نیرلغتنامه دهخدانیر. (اِخ ) نام یکی از دهستانهای حومه ٔ شهرستان اردبیل . از شمال به دهستان ایردموسی و از جنوب به دهستان ملایعقوب ، از مشرق به دهستان کورائیم و از مغرب به دهستان
نیرلغتنامه دهخدانیر. (اِخ ) یکی از بخشهای یازده گانه ٔ شهرستان یزد و در جنوب این شهرستان واقع است . از شمال به بخش مهریز و تفت ، از جنوب به بخش شهربابک و کویر ابرقو، از مشرق به
نیرلغتنامه دهخدانیر. (ع اِ) نی و رشته چون مجتمع گردد. (منتهی الارب ). قصب و خیوط چون با هم آیند. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || نگار جامه . (منتهی الارب ). طراز جامه . (ف
نیرلغتنامه دهخدانیر. [ ن َ ] (ع مص ) نگارین کردن جامه را. (از منتهی الارب ).نیر و علم بر جامه به کار بردن . (از اقرب الموارد). علم کردن جامه . (از تاج المصادر بیهقی ). || روشن
نیرلغتنامه دهخدانیر. [ ن َی ْ ی ِ ] (ع ص ) بسیار نورکننده . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). نوردهنده . روشن کننده . (ناظم الاطباء). روشن . (دستورالاخوان ). منیر. (اقرب الموارد) (
نیرلغتنامه دهخدانیر. [ ن ِ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان . در 10هزارگزی جنوب قصبه ٔ رزن ، 5هزارگزی خاور شوسه ٔ رزن به همدان و در جلگه ٔ سردسیر مال
نیرلغتنامه دهخدانیر. [ ن ِ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ژاوه رود بخش رزاب شهرستان سنندج . در 40هزارگزی جنوب شرقی رزاب و 15 هزارگزی شمال شرقی بالنگان ، در منطقه ٔ کوهستانی سرد
نیرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. روشناییدهنده؛ درخشان؛ نوردهنده.۲. (اسم) [قدیمی] ستاره. نیر اعظم: [قدیمی، مجاز] خورشید.