نشانگان بیحساسیتی به نرزاandrogen-insensitivity syndrome, AISواژههای مصوب فرهنگستان← نشانگان زنانهشدگی بیضهای
داروی محرک (تیزکنندۀ حواسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت وی محرک (تیزکنندۀ حواس، نیروزا) داروی محرّک، نیروبخش
دوپینگفرهنگ فارسی معین(دُ) [ انگ . ] (اِ.) استفادة ورزشکار از داروی نیروزا و تقویتی پیش از شرکت در مسابقه ، زورافزای (فره ).
زره واکنشیreactive armour, RA, energetic armourواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زرهِ عامل که با استفاده از عناصر نیروزا، در برابر ضربۀ خرج گود (shaped charge)، یعنی سلاح ضدزره، انرژی زیادی را برای حفاظت از خودروِ زرهی آزاد میکند