نژادگراییracism, racialismواژههای مصوب فرهنگستانباور به وجود ارتباطی معنادار میان ویژگیهای نژادی افراد و خصایص اجتماعی یا روانشناختی یا جسمانی آنها بهشکل مثبت یا منفی
ناپذیرالغتنامه دهخداناپذیرا. [ پ َ ] (نف مرکب ) ناپذیر. نپذیرنده . که پذیرا نیست . قبول نکننده . مقابل پذیرا. رجوع به پذیرا شود.
نادرالغتنامه دهخدانادرا. [ دِ ] (اِخ ) از شاعران شیراز و معاصر با صفویه است . میرزاطاهر نصرآبادی آرد: «در فن سیاق آگاه است و رساله ای جامعه در آن باب نوشته است ، مدتی قبل از این در لباس فقر و فنا به اصفهان آمده به قصد زیارت عتبات عالیات روانه شده در کرمانشاه نواب شیخ علیخان او را نگاهداشت مدتی
نادراًلغتنامه دهخدانادراً. [ دِ رَن ْ ] (ع ق ) گاهگاه . اتفاقاً. (ناظم الاطباء). لایکون ذلک الا نادراً؛ ای فیما بین الایام . (اقرب الموارد). ندرةً. بندرت . به نادر.