نیستنلغتنامه دهخدانیستن . [ ت َ ] (مص ) نابود بودن . معدوم بودن . (ناظم الاطباء). مورد استعمال نیست .
نپشتنلغتنامه دهخدانپشتن . [ ن ِ پ ِ ت َ ] (مص ) نوشتن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نبشتن . نویسیدن . رجوع به نبشتن شود.
نستهنلغتنامه دهخدانستهن . [ ن َ ت َ هََ ] (اِخ ) نام برادر پیران ویسه است که در کوه گنابد بر دست بیجن کشته شد. نستیهن . (برهان قاطع). رجوع به مدخل بعد شود.