نشانفرست ثابتfixed beacon, tower beaconواژههای مصوب فرهنگستاننشانفرستی که بهصورت ثابت به بستر دریا مهار شده است یا بر روی زمین استقرار دارد
نشانفرستbeaconواژههای مصوب فرهنگستانفـرستنـده ـ گیرنـدهای با بُرد کوتاه که ارتباط بین وسایل نقلیه و مدیریت حملونقل را امکانپذیر میسازد
عوارض نشانفرستbeaconage 2واژههای مصوب فرهنگستانعوارضی که برای نگهداری شناوهها و نشانفرستها از شناورها دریافت میشود
قایق نشانفرستbeaconboat, gas boat 1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی قایق سبک و کوچک بیخدمه که نشانفرست بر روی آن نصب میشود
نشانفرستbeaconواژههای مصوب فرهنگستانفـرستنـده ـ گیرنـدهای با بُرد کوتاه که ارتباط بین وسایل نقلیه و مدیریت حملونقل را امکانپذیر میسازد
عوارض نشانفرستbeaconage 2واژههای مصوب فرهنگستانعوارضی که برای نگهداری شناوهها و نشانفرستها از شناورها دریافت میشود
قایق نشانفرستbeaconboat, gas boat 1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی قایق سبک و کوچک بیخدمه که نشانفرست بر روی آن نصب میشود
نشانفرستbeaconواژههای مصوب فرهنگستانفـرستنـده ـ گیرنـدهای با بُرد کوتاه که ارتباط بین وسایل نقلیه و مدیریت حملونقل را امکانپذیر میسازد