نَتَّخِذَنَّفرهنگ واژگان قرآنحتماً می گیریم (عبارت "لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِداً "یعنی :مسلّماً مسجدى بر روى [جايگاه] آنان بنا خواهيم کرد)
ناخذاةلغتنامه دهخداناخذاة. [ خ ُ ] (معرب ، اِ مرکب ) ناخذا و ناخذاه وناخذای مأخوذ از فارسی ، ناخدا و خداوند کشتی و جهاز. (از ناظم الاطباء). صاحب و خداوند ناو. (آنندراج ) (منتهی ا
نخذلغتنامه دهخدانخذ. [ ن ُ خ َ ] (اِخ ) یکی از نواحی واقع درسمت خراسان در بین چند ناحیه که از جمله ٔ آنهاست فریاب و ذم و یهودیه و آمل . (از معجم البلدان ). شهرکی است بین بلخ و
ندخلغتنامه دهخداندخ . [ ن َ ] (ع مص ) کوفتن و رسیدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ندخنا المرکب ساحل کذا؛ صدمناه به . (اقرب الموارد).