تارهwhiskerواژههای مصوب فرهنگستانتاری تکبلور از جنس فلز یا نافلز که استحکام فوقالعاده زیاد و پهنای حدود یک میکرومتر دارد
ترکیب درونشبکهایinterstitial compoundواژههای مصوب فرهنگستانترکیبی که در آن یونها یا اتمهای یک مادۀ نافلز فضاهای خالی حفرهگون را در شبکۀ بلوریِ فلز پر میکنند
لحیمجوشکاری گرمادهexothermic braze welding, EXBWواژههای مصوب فرهنگستاننوعی لحیمجوشکاری که منبع گرمایی آن از یک واکنش شیمیایی گرماده بین اکسید فلزی و یک فلز یا نافلز غیرآلی به دست میآید
بروملغتنامه دهخدابروم . [ بْرُم ْ / ب ُ رُم ْ ] (فرانسوی ، اِ) برم ، که عنصری است نافلز بااثر. رجوع به برم و دایرة المعارف فارسی شود.