لغتنامه دهخدا
منقطع.[ م ُ ق َ طَ ] (ع اِ) منقطعالشی ٔ؛ پایان و حد چیزی . و منه منقطعالوادی و الطریق و الرمل ؛ ای منتهاها. (منتهی الارب ). پایان و حد چیزی . (آنندراج ). جایی که درآن چیزی به پایان می رسد و تمام می گردد و محدود می شود و منه : منقطعالوادی ؛ پایان رودبار و کذلک منقطعالرمل و الط