مگسMusca, Mus, Flyواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی کوچک آسمان جنوبی (southern sky) نزدیک بهصورت بارز صلیب جنوبی
آمیزة خطمشیpolicy mixواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای متوازن از سیاستها و ابزارهای سیاستی که برای دستیابی به هدف مشترک همراه با هم به کار گرفته میشوند متـ .آمیزة سیاستی
موشیmouseواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه الکترونیکی کوچکی که به رایانه متصل شود و با حرکت دادن آن بتوان مکاننما را بر روی صفحۀ نمایش جابهجا کرد و با دکمههای آن به سامانه فرمانهایی داد
مُزَحْزِحِهِفرهنگ واژگان قرآندور كننده آن (از زحزح كه به معناي اين است که چيزي را به عجله و پيدرپي به سوي خود بکشي )
استنهلغتنامه دهخدااستنه . [اِ ت ِ ن ِ ] (اِخ ) کرسی کانتن مُز، از ناحیت وِردون در ساحل رود مُز، دارای 3183 تن سکنه و راه آهن از آن گذرد و فولادسازی دارد.
مزلغتنامه دهخدامز. [ م ِزز ] (ع اِ) افزونی . فضل و فزونی .یقال : له مز علیک ؛ أی فضل ، مر او راست فضل و فزونی بر تو. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || اندازه و مقدار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).