عروسک تکمیلهایmarotte/ marotواژههای مصوب فرهنگستانعروسکی که میلۀ سر آن ثابت است و از بدن عروسکگردان به جای بدن عروسک استفاده میشود
مین مهارشدهmoored mineواژههای مصوب فرهنگستانمینی که با استفاده از لنگر در مناطق حساس به کف دریا مهار میشود و در عمق متناسب با آبخور کشتیها غوطهور است و با برخورد بدنۀ کشتی به آن منفجر میشود
دادهگاهdata martواژههای مصوب فرهنگستاندادگانی که برای نگهداری مجموعههایی مختصر از دادهها طراحی شده باشد تا مدیران بتوانند آنها را بازیابی و تحلیل کنند
مورتلغتنامه دهخدامورت . (اِ) مورد، که درختچه ٔ زیبایی است . (از یادداشت مؤلف ) : تمام کوچه ها را با مورت فرش کردند، عطریات زیاد بسوختند. (ایران باستان ج 1 ص 817). و رجوع به مورد شود.
مورتلغتنامه دهخدامورت . (اِخ ) دهی است از بخش چولد شهرستان ایلام واقع در 3 هزارگزی شمال باختری چولد با 140 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).