منسفکلغتنامه دهخدامنسفک . [ م ُ س َ ف ِ ] (ع ص ) خون و یا اشک ریخته شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انسفاک شود.
منسفقلغتنامه دهخدامنسفق . [ م ُ س َ ف ِ ] (ع ص ) در باز شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). در باز شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انسفاق شود.
منصفقلغتنامه دهخدامنصفق . [ م ُ ص َ ف ِ ] (ع ص ) بازگردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). بازگشته و ردشده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انصفاق شود.