علویلغتنامه دهخداعلوی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) احمدبن زین العابدین . او راست : مناهج الاخبار فی شرح الاستبصار، که درسال 1039 هَ . ق . آن را به پایان رسانده است . (از معجم المؤلفین
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) المصری الطینی الوراق . او راست : کتاب مناهج الفکر و مباهج العبر. وفات وی در سال 718 هَ . ق . بود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن امین الدین بسطامی فقیه فرضی ، شافعی مفتی نابلس .او راست : شرح قصیده ٔ برده . شرح اربعین نووی . المناهج البسطامیه . و وفات وی در 1157
جعفرلغتنامه دهخداجعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن حسین بن قاسم موسوی (1090 - 1158 هَ . ق .) فاضل امامی است که در اصفهان متولد شد و به گلپایگان رفت و در آنجا درگذشت . او راست : مناهج
ابوسعیدلغتنامه دهخداابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) حسن بن حسین سبزواری معروف به شیعی . یکی از علما و محدّثین اهل تشیّع و صاحب تألیفات بسیار، از جمله : کتاب مصابیح القلوب و کتاب بهجةال
علی تونسیلغتنامه دهخداعلی تونسی . [ ع َ ی ِ ن ِ ] (اِخ ) علی صادق بای تونسی . او راست : مناهج التعریف باصول التکلیف ، که درسال 1302 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . (از معجم المؤل
حسین نصیرآبادیلغتنامه دهخداحسین نصیرآبادی . [ ح ُ س َ ن ِ ن َ] (اِخ ) ابن دلدار علی نقوی هندی شیعی . صاحب «مناهج التدقیق » و جز آن . (معجم المؤلفین از بروکلمان ).
جرجیلغتنامه دهخداجرجی . [ ج ُ ] (اِخ ) الاب ، جنن البوسی . او راست : مغالط الکتاب و مناهج الصواب . (از معجم المطبوعات ).
کامل خراسانیلغتنامه دهخداکامل خراسانی . [ م ِ ل ِ خ ُ ] (اِخ ) مؤلف ریاض العارفین آرد: اسم شریفش ملامحمد اسماعیل و اصلش از قریه ٔ ارغد بوده و سالها تحصیل کمالات نمود. به صحبت اکابر دین
بسطامیلغتنامه دهخدابسطامی . [ ب َ ] (اِخ ) احمدبن امین الدین فقیه شافعی از اکابر فضلای عامه که در دیار نابلس مفتی شافعیه بوده و شرح اربعین نوویه و شرح قصیده ٔ برده و کتاب المناهج
رحابتلغتنامه دهخدارحابت . [ رَ ب َ ] (ع اِمص ) رَحابة. وسعت . پهناوری : چه مسالک اوهام را نهایت رحابت و مناهج افهام را غایت فسحت در قصص و اخبار باشد. (تاریخ بیهق ص 11). و رجوع به
نامسلوکلغتنامه دهخدانامسلوک . [ م َ ] (ص مرکب ) طی ناشده . نارفته . پای سپرده ناشده . || متروک . راهی که متروک مانده است و کسی از آن گذر نمی کند : مناهج عدل که نامسلوک مانده بود مس
وطواطلغتنامه دهخداوطواط. [ وَطْ ](اِخ ) محمدبن ابراهیم کتبی وراق (متوفی به سال 718 هَ .ق .). او راست کتاب مناهج الفکر و مباهج العبر.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد الخطیب الشافعی القسطلانی ، مکنی به ابوالعباس . متوفی به سال 923 هَ .ق . او راست : امتاع الاسماع و الأبصار. تلخیص ارشاد اسماعیل
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن مهدی بن ابی ذر النراقی الکاشانی . فقیهی از مردم نراق کاشان ، جامع اکثر علوم از فقه و اصول و ریاضی و نجوم و غیرها و با جنبه ٔ فقاهت ن
اصفهانیلغتنامه دهخدااصفهانی . [ اِ ف َ ] (اِخ ) (سید) جعفربن حسین بن قاسم بن محب اﷲبن قاسم بن مهدی موسوی . (1090 - 1158 هَ . ق .). در اصفهان متولد شد و در گلپایگان میزیست . از مذهب
محمدلغتنامه دهخدامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اسحاق سلمی مناوی قاهری ، مکنی به صدرالدین ابوالمعالی قاضی عالم به حدیث . تاریخ ولادتش در سال 742 هَ . ق . بوده و
ابوالقاسملغتنامه دهخداابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) جعفربن حسین بن قاسم بن محب اﷲبن قاسم بن مهدی موسوی (سید...). یکی از علمای عهد صفوی . مولد او به سال 1090 هَ . ق . در اصفهان