مَلَکُفرهنگ واژگان قرآنفرشته - فرشته ها (کلمه ملک هم در مورد يک نفر اطلاق ميشود ، و هم در مورد جمع و در عبارت "و الملک علي أرجائها " جمع است )
مَّلِکٌفرهنگ واژگان قرآنشاه - کسي که مقام حکمراني در نظام جامعه مختص به او است -مالک تدبير امور مردم و اختياردار حکومت - پادشاه
مُلْکُفرهنگ واژگان قرآنحكومت (ملک يعني اينكه، که انسان در کار خودش و اهلش و مالش استقلال داشته باشد )
ملک آبادلغتنامه دهخداملک آباد. [ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بربرود است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 317 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
ملک آبادلغتنامه دهخداملک آباد. [ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میربیگ است که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
ملک آبادلغتنامه دهخداملک آباد. [ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهارجانات است که در بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند واقع است و 108 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ملک آبادلغتنامه دهخداملک آباد. [ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان لک است که در بخش قروه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 170 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ملک آبادلغتنامه دهخداملک آباد. [ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از بخش دره شهر است که در شهرستان ایلام واقع است و 113 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ملک آبادلغتنامه دهخداملک آباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان دورود است که در بخش مرکزی شهرستان ساری واقع است و 480 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
ملک آبادلغتنامه دهخداملک آباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قمرود است که در بخش مرکزی شهرستان قم واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
ملک آبادلغتنامه دهخداملک آباد. [ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دره صیدی است که در بخش اشترینان شهرستان بروجرد واقع است و 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
ملک آبادلغتنامه دهخداملک آباد. [ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودآب است که در بخش فهرج شهرستان بم واقع است و 265 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).