ململةلغتنامه دهخداململة. [ م َ م َ ل َ ] (ع مص ) شتابی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بی قرار کردن کسی را، چنانکه گویی بر خاکستر گرم (ملة) خفته است . مضطرب و بی آرام کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). || (اِ) خرطوم فیل و منه حمل یوم الج
ململیلغتنامه دهخداململی . [ م َ م َ ] (اِخ ) شعبه ای از طایفه ٔ بابادی هفت لنگ بختیاری ودارای شعب ذیل است : سله چین ، کوروند، ملورچی ، حلوانی ، شهنی ، نصیر و گمار. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74).