مقتدیلغتنامه دهخدامقتدی . [ م ُ ت َ دا ] (ع ص ، اِ) آنکه به او اقتدا کنند. (مهذب الاسماء). آنکه مردم پیروی او کنند یعنی پیشوا. (غیاث ) (آنندراج ). آنکه مردمان پیروی آن کنند. (ناظ
مقتدیلغتنامه دهخدامقتدی .[ م ُ ت َ ] (ع ص ) پیروی کننده . (غیاث ) (آنندراج ). پیروی کننده . اقتداکننده . (از ناظم الاطباء) : طمع خلق مقتدی است بر اوکعبه ٔ جود مقتدا باشد. ابوالفر
مقتدیفرهنگ انتشارات معین(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - پیروی کننده . 2 - کسی که پشت سر امام جماعت نماز خواند.