مسخطلغتنامه دهخدامسخط. [ م َ خ َ ] (ع مص ) مصدرمیمی است از سخط. (از منتهی الارب ). سخط. (اقرب الموارد). خشم گرفتن و ناخشنود شدن . (آنندراج ). و رجوع به سخط شود. || (اِ) آنچه شخص را به سخط وادارد و عصبانی کند. ج ، مَساخط. (از اقرب الموارد).
مسخدلغتنامه دهخدامسخد. [ م ُ خ َ / م ُ خ ِ ] (ع ص ) زردرنگ گران جسم آماسیده روی . (از اقرب الموارد). مُسخَّد. رجوع به مسخّد شود.
مسخدلغتنامه دهخدامسخد. [ م ُ س َخ ْ خ َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تسخید. رجوع به تسخید شود. || مرد بسته خاطر. (منتهی الارب ). خاثرالنفس . (اقرب الموارد). || زردرنگ گران جسم آماسیده روی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مُسخد.
باشمقچی زادهلغتنامه دهخداباشمقچی زاده . [ م َ دَ ] (اِخ ) سیدعلی افندی بن محمد قاضی اسکدار.دوبار بمقام شامخ مشیخت (شیخ الاسلامی ) منصوب گردید یکبار در تاریخ 1118 هَ . ق . و دیگر بار به سال 1122 هَ . ق . او در زمان سلطان احمد ثالث میز
صدقی زادهلغتنامه دهخداصدقی زاده . [ ص ِ دَ ] (اِخ ) احمد رشید افندی . یکی از علمای عثمانیست و در عهد سلطان محمودخان ثابتی بمسند مشیخت نایل گشته . وی پسر صدقی افندی قاضی اردو بود و در 1171 هَ . ق . تولدیافت . علوم رسمی را در مدارس دینی طی کرد و بعد از قضاهای بلاد ا
صنعاﷲ افندیلغتنامه دهخداصنعاﷲ افندی . [ ص ُ عُل ْ لاه اَ ف َ ] (اِخ ) وی فرزند جعفر افندی صدر اعظم سلطان سلیمان قانونی است . به عهد سلطان محمدخان ثالث و سلطان احمدخان اول چهار بار به مشیخت اسلامی نائل شد. تولد او بسال 960 هَ . ق . بود. بسال <span class="hl" dir="ltr
بالی زادهلغتنامه دهخدابالی زاده . [ دَ / دِ ] (اِخ ) (مصطفی افندی ...) از معاریف زمان سلطان محمدخان چهارم که در سال 1058 هَ . ق . به سمت قاضی عسکرسلطان و سپس در 1067 به مقام مشیخت ترفیع یافت . احا
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) فاروقی . عزالدین ابوالعباس احمدبن ابراهیم فاروقی واسطی شافعی صوفی . شیخ عراق . او خرقه از دست شهاب الدین سهروردی پوشید و در حرمین و دمشق و عراق بسیاری از او حدیث شنوده اند و در سال 691 هَ . ق . بدمشق رفت . مشیخت دارالح