مسلئبلغتنامه دهخدامسلئب . [ م ُ ل َ ءِب ب ] (ع ص ) باران سخت و بسیار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مصلبلغتنامه دهخدامصلب . [ م ُ ص َل ْ ل َ ] (ع ص ) ثوب مصلب ؛ جامه ٔ با نقش چلیپا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جامه ٔ به چلیپا کرده . (مهذب الاسماء).
مصلبلغتنامه دهخدامصلب . [ م ُ ص َل ْ ل ِ ] (ع ص ) خرمای خشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مسلبلغتنامه دهخدامسلب . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) ناقه و زن بچه مرده یا ناتمام افکنده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مُسلّب . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به مُسَلِّب شود.
مسلبلغتنامه دهخدامسلب . [ م ُ س َل ْ ل ِ ] (ع ص ) ماده شتر و یا زن بچه مرده یا ناتمام افکنده . مُسْلِب . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به مُسِلب شود.
یک مصلبلغتنامه دهخدایک مصلب . [ ی َ / ی ِ م ُ ص َل ْ ل َ ] (اِ مرکب ) نوعی از سکه که بر آن شکل صلیب منقوش باشد. (آنندراج ). قسمی از سکه که دارای یک چلیپا می باشد. (ناظم الاطباء).