مستفرغةلغتنامه دهخدامستفرغة. [ م ُ ت َ رِ غ َ ] (ع ص ) تأنیث مستفرغ . رجوع به مستفرغ شود. || ناقه ٔ بسیارشیر. || اسب تیزرو که از تک و دو خود چیزی باقی نگذاشته باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مستفرغاتلغتنامه دهخدامستفرغات . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ، اِ)ج ِ مستفرِغ و مستفرغة. در اصطلاح طبی هر آنچه بدن راتهی سازد مانند مسهل و دوای قی و مدر و فصد و جز آن . (ناظم الاطباء). و رجوع به مستفرغ و استفراغ شود.