مسئول واپایش دسترسیaccess control officer, ACOواژههای مصوب فرهنگستانفردی که مسئولیت محدودسازی دسترسی به منابع سامانۀ اطلاعات به وی سپرده شده است
مشوللغتنامه دهخدامشول . [ م ِش ْ وَ ] (ع اِ) غربال خرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || داس خرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از محیطالمحیط) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مسوللغتنامه دهخدامسول . [ م ُ س َوْ وِ ] (ع ص ) اغواکننده . فریبنده . بی راه کننده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، مسولین : و آنچه کرده است از سر تعجیل بوده است به وسوسه ٔ شیطان مسوّل ، و توهّم نفس اماره ٔ مخیل . (سندبادنامه ص 100<
مسوللغتنامه دهخدامسول . [ م ُ س َوْ وَ ] (ع ص ) اغواشده . فریب خورده . بیراه کرده شده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)
مسئولفرهنگ فارسی عمید۱. سرپرست؛ رئیس.۲. کسی که نسبت به چیزی وظیفه یا تعهد دارد.۳. آنکه مورد پرسش یا بازخواست قرار میگیرد.
مدیر مسئوللغتنامه دهخدامدیر مسئول . [ م ُ م َ / م ُ رِ م َ ] (اِ مرکب ) در مطبوعات ، مقام بالاتر از مدیر داخلی . آنکه مسئولیت صحت و سقم مطالب مندرج در مجله یا روزنامه را به عهده دارد.
نامسئوللغتنامه دهخدانامسئول . [ م َ ] (ص مرکب ) غیرمسئول . || خواسته ناشده . سؤال و درخواست ناشده .
مسئولفرهنگ فارسی عمید۱. سرپرست؛ رئیس.۲. کسی که نسبت به چیزی وظیفه یا تعهد دارد.۳. آنکه مورد پرسش یا بازخواست قرار میگیرد.