مرقدیلغتنامه دهخدامرقدی . [ م ِ ق ِدْ دا ] (ع ص ) مرد شتابکار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کسی که دائماً در خواب باشد. بسیارخواب . (از اقرب الموارد).
مرکضةلغتنامه دهخدامرکضة. [ م ِ ک َ ض َ ] (ع اِ) بازوی کمان . (منتهی الارب ). جانب و کناره ٔ قوس . (ازاقرب الموارد). || (ص ) اسب که زمین را به پایهای خود کند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
برد اﷲ مرقدهلغتنامه دهخدابرد اﷲ مرقده . [ ب َرْ رَ دَل ْ لا ه ُ م َ ق َ دَ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خداوند خوابگاه او را خنک گرداناد. او را بیامرزاد.
شتابکارلغتنامه دهخداشتابکار.[ ش ِ ] (ص مرکب ) عجول . کرمند. عاجل . کسی که از روی عجله کاری کند. خَدِب . (منتهی الارب ). قُلقُل . (منتهی الارب ). شتابنده و ساعی . (ناظم الاطباء) : شتابکارتر از باد وقت پاداشن درنگ پیشه تر از کوه وقت بادافراه .