متجاوزفرهنگ انتشارات معین(مُ تَ وِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) از حد گذرنده ، تجاوزگر. 2 - (ص .) افزون تر، بیش تر.
مرتأبلغتنامه دهخدامرتأب . [ م ُ ت َ ءَ ] (ع ص ) پیوند کرده . || پوشیده . || بخشیده شده . (منتهی الارب ).
مرتابلغتنامه دهخدامرتاب . [ م ُ ] (ع ص ) (از «ری ب ») گمان مند. (مهذب الاسماء). مریب . آنکه به شک باشد. شاک . دیرباور. (یادداشت مرحوم دهخدا).