محفظۀ چراغ جلوheadlight bodyواژههای مصوب فرهنگستانمحفظۀ فلزی متصل به گِلگیر جلو برای نصب و نگهداری اجزای مربوط به چراغ جلو مانند سیم و لامپ
محفظهلغتنامه دهخدامحفظه . [ م َ ف َ ظَ] (ع اِ) جای حفظ کردن و نگاه داشتن . (ناظم الاطباء). آنچه اشیاء را در آن نگاهدارند. جائی که چیزی در آن حفظ کنند. جای نگاهداری . (یادداشت مرحوم دهخدا).- محفظه ٔ ادراک ؛ جائی که در آن چیزی دریافت می گردد و در خاطرمی ماند. (ناظم ا
محفظةدیکشنری عربی به فارسیکيسه , جيب , کيسه پول , کيف پول , پول , دارايي , وجوهات خزانه , غنچه کردن , جمع کردن , پول دزديدن , جيب بري کردن , کيف جيبي
محفظهفرهنگ فارسی عمیدآنچه در آن چیزی را حفظ کنند؛ وسیلهای که برای نگهداری اشیا از همه طرف محدود شده.
معفجةلغتنامه دهخدامعفجة. [ م ِ ف َ ج َ ] (ع اِ) چوبدستی و آلت زدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عصا. (اقرب الموارد).